در زير قسمت جذابي از كتاب جذاب ساستك آمده است:
صنعت ملي رسانايي كه پيشتر به آن اشاره كرديم،ديجيتال را به آغوش كشيد و به بازاريابي ديجيتال خوش‌آمد گفت وارزش افزوده ديجيتال بسياري را در وب سايتش ايجاد كرد كه مشتريانشان بدون آن نمي توانندبه سادگي كاري انجام دهند.
مركز هر محصول و خدمتي، تكنولوژي خواهد بود
تراشه هاي بسيار اثربخشي كه مي توانند با انرژي پيرامون همراه شده و با تكنولوژي تركيب شوند، به زودي تكنولوژي ديجيتال را مركز هر محصول و خدمتي قرار خواه داد.» زماني كه قرار است به اين نقطه برسيم، دير نيست؟
خدمات روزبه روز هم گرايي بيشتري پيدا مي كنند و از فيزيكي بودن به سمت ديجيتال بود حركت مي كنند. در واقع، اينجاست كه تمام محصولات به خدماتي تبديل مي شوند كه به عنوان ارزش افزوده ديجيتالي در محصول ابتدايي لايه بندي شده اند.
از خود بپرسيد چرا برند شما اهميت دارد. اگر شما پاسخ اين سؤال را نميدانيد و هيچ يك از همكارانتان نيز نمي دانند، پس هيچ كس ديگري به اين موضوع اهميت نخواهد داد.
حس داشتن هدف در كار مهم است. شايد به اين دليل كه مشتريان دوست دارند برندها حتي پرسونال برندها را براي دليل خاصي بخرند و تا حدي به اين دليل كه كاركنان دوست دارند به دليلي بيش از كسب درآمد براي سازمانها كار كنند؛ دليلي عميق تر.
حس هدف خود را پيدا كنيد تا از مأموريت سازمان و چشم انداز سازمان خود آگاه شويد و شور و اشتياق بيابيد.
شما به راحتي نمي توانيد عملكرد پايدار و مراتب عالي موفقيت در شغل خود را بدون درگيرشدن در حس قوي هدف به دست آوريد؛ عنصري مشترك كه اغلب جرقه تغيير و پيشرفت است، حس هدف است.
اين مسئله در مورد شايستگي، تخصص يا كيفيت نيست؛ درباره ايمان، عقيده، باور، شجاعت ومعناست. زيرا واقعيت وحشيانه دنياي جديد امروز اين است: اگر براي چيزي ايستادگي نمي كنيد، مرده ايد. اين فقط سؤالي در مورد «چه موقع» است. مثلا، جانسون و جانسون از پرستاران حمايت مي كنند، در حالي كه، پراكتر و گامبل از مادران حمايت مي كنند. آيا هدف سازمان خود را تعيين كرده ايد؟ شركتهاي سطح جهاني از اشتياق و هدف سود مي برند. آنها خودشان را نزد مشتريان و جوامع عزيز مي دارند.
براي خريد كتاب ساستك به انتشارات برآيند مراجعه كنيد.
بهترين استراتژي براي بازاريابي