تصميم در راه اندازي فرايند واقعا نقش بزرگي دارد

۲ بازديد

توسعه محصول وايرلس بايد خيلي خيلي سريع تر از چرخه حيات معمول كنند. هوبر مي گويد: «پيشنهاد من در آن اوايل اين بود كه اگر نتوانع اتومبيل دور كنيم و اين قوانين جديد را براي توسعه و بهبود محصولي مثل آن استار

مانده است خودمان را براي آن كسب و كار به زحمت نيندازيم، چون در آن - همه سيدي مي فروشند، ما در حال فروش نوار كاست هستيم.)

فرايند به شدت پيچيده اي كه قرار نبود فقط در يك مدل از خودروهاي عرضدشت كار كند؛ اين به معناي آزمايش كردن و در نظر گرفتن تمام تركيب هاي احتمالي از نحوة از اين سيستم بود. دقيقا، اين كه تحت چه شرايطي و در كنار چه امكانات ديگري در خبر قرار مي گيرد. چه اتفاقي مي افتد اگر تمام شيشه هاي خودرو پايين باشد؟ چه مي شود اگربارا در حال باريدن باشد؟ چه مي شود اگر سي دي پلير راننده روشن باشد؟ چه مي شود اگر ايربگ در خودرو نصب شده باشد؟ هوبر يادآوري مي كند: «ما بايد عملكرد آن استار را با مكانيسم هاي مختلف وسايل نقليه اعتبارسنجي مي كرديم كه براي هر خودرويي متفاوت بود.» اولين نوبت اعتبارسنجي آن استار شامل صدها سناريوي مختلف بود. از آنجايي كه تيم آن استار دائما در حال بهبود محصول خود بود، تقريبا هزار تست اعتبارسنجي وجود داشت كه بايد اجرا مي شد. سيستم اعتبارسنجي جنرال موتورز نمي توانست آنها را خارج از چرخه هاي معمولش كنترل كند.

بنابراين، تيم آن استار فرايندهاي مخصوص خود را آن هم بدون ترتيب خاصي براي نخستين بار در اين شركت غول خودروسازي، جنرال موتورز، خلق كرد. آن استار با همكاري تيم هاي اعتبارسنجي موجود، فرايندها و تست هاي چرخه مياني محصولش را توسعه داد و از تخصص كارمندانش استفاده كرد تا مطمئن شود كه محصول ارتقايافته تمام استانداردهاي كيفي جنرال موتورز را برآورده مي كند. اين تصميم در راه اندازي اين فرايند واقعا نقش بزرگي داشت.

با اين كار آن استار مي توانست نسخه هاي قبلي ارائه شده خود را دائما بهبود بخشد. حتي زماني كه رقبا تصميم مي گرفتند فناوري آن استار را براي خودروهايشان خريداري كنند، فرايندهايشان توانايي رقابت با تيم داخلي جنرال موتورز را در اعتبارسنجي و تست نسخه هاي جديد نداشت. بنابراين، زماني كه خودروهاي رقبا نسل سوم آن استار را ارائه مي كردند، خودروهاي جنرال موتورز خيلي جلوتر بودند و نسخه نسل پنج را استفاده مي كردند.

آنچه آن استار در سال هاي اوليه تشكيل خود دنبالش بود، ساخت محصولي نبود كه رقبايش قادر به تقليد از آن نباشند، بلكه آموزش تبليغات و ايجاد مجموعه اي از تجارب و فرايندهايي بود كه با كارهاي مشتريان كاملا سازگار باشد و مشخص شد كه چنين كاري فوق العاده دشوار است. در سال ۲۰۰۰ فورد سرمايه گذاري مشتركي را با كوالكام براي ساخت وينگ كست، رقيب آن استار، اعلام كرد.

اين مطلب بخشي از كتاب پيروزي آگاهانه برآيند هست

 

چه كمكي مي توانم بكنم

۵ بازديد

اين مطلب بخشي از كتاب پيروزي آگاهانه هست

هفته ها و ماه هاي زيادي كه قلب و روحمان را روي اين كتاب گذاشته بوديم، لحظه اي نبودي بابت اين كه شما همكارم هستيد، قدردان نباشم. تادي، در طول اين چند ماه، هنوز هم نتوانست درست بفهمم كه چه زماني مي خوابي، اما از تعهد، بينش و اشتياقت به انجام كارهاي بنگ هيچ گاه كم نمي شود. ديو، سطح عمق و دانشت درباره كارها در دنياي واقعي چشمگير است. تو اين استعداد را داري كه بتواني محتواي خلاق ايده هاي پيچيده را به شيوه هاي قدرتمند و قابل درك توضيح دهي و به اشتراك بگذاري. از هر دوي شما خيلي آموخته ام.

اميلي سيندر و جان پالمر، كلمات قادر نيستند تا احساس سپاسگزاري من را نسبت به همكاري با كسب و كار بيان كنند. هردويتان بيش از آنچه اميد داشتم، حاضر بوديد و حمايتم كرديد و اين كارتان كاملا فداكارانه بود. اميلي، تو مثل خورشيد به زندگي ام تابيدي و روحم را تعالي بخشيدي، جان، علي رغم اين كه دير به اين گروه پيوستي، اما خيلي سريع جزء لاينفك آن شدي؛ چيزي وجود دارد كه تو در آن عالي نباشي؟ هنوز پيدا نكرده ام. هر دويتان ستاره هاي من هستيد.

از بين گفت وگوهاي متعددم با باب موستا، يادم نمي آيد كه هيچ كدامش با اين جمله شروع نشده باشد: « چه كمكي مي توانم بكنم؟»

افكار، تجربه و ايده هاي او كه هميشه آزادانه مطرح مي شدند، عميقا در سراسر اين كتاب نهفته اند. مشاهدة باب هنگام مصاحبه درباره كارها مانند تماشاي يك فرد چيره دست در اوج هنر است. اميدوارم با اين كتاب توانسته باشيم تا استعدادت را كمي بيشتر نمايان كنيم

به شدت احساس خوشبختي مي كنم كه به جمع انديشمند حاضر در انجمن بازاريابي رشد و نوآوري مؤسسه كريستنسن دسترسي دارم. مايلم تشكر ويژه اي داشته باشم از درك ون بيور و لورا دي، آنها كه هرگاه تقاضا كردم، به شيوه خودشان به من كمك كردند. تام بارتمن، ايفوسا او جومون مكس ودسل و تريسي هورن كه هركدامشان در طول اين مسير پشتيبانم بودند. ديويد ساندهال با استعداد در مؤدر ده كريستنسن يك همكار واقعي بود كه ساعات كاري اش را همراه با ما به رايگان و با اشتياق صرف اين نظريه مي كرد. از آن كريستنسن، ربكا فوگ و راستي آزماي شجاع، | مايكل دي وناس، كه در دوران نوشتن اين كتاب كمكم كردند تا من چالش هايم را پشت سر بگذارم، | در پارگزارم. همچنين، باز هم خودم را مديون تيم درجه يك گروه استراتژي استرن ميدانم، كني استرن، كريستن سونگن كارپ و آنيا ترزپيزور و همين طور ويراستارمان در هارپركالينز، هوليس هايمبوخ، كه تشويق مشتاقانه و راهنمايي كارشناسي شده اش هميشه توازن صحيحي از حماي و الهام بخشي را فراهم كرده است، همچنين، معاونش در اين پروژه، استفاني هيچكاك، شما دوستان فوق العاده اي هستيد.

 

 

دنبال چه نوع تجاربي اند؟

۲ بازديد

با خوندن اين مطلب ميخوام شمارو به خريد كتاب پيروزي آگاهانه ترغيب كنم

دنبال چه نوع تجاربي اند؟

براي پيشرفت به دنبال چه نوع تجاربي اند؟ از آنجا كه كمك هزينه هاي مالي به هيچ وجه با فراغ بال پاسخ داده نمي شد، بنايا

در ۲۴ ساعت بعد از طرح پرسشها ارسال مي شدند، تبديل شدند به تماس هاي بيگ تلفني از طرف شخصي در دانشگاه نيوهمپشاير جنوبي، آنهد كه

سوال. در دنياي رقابتي اموزش مجازي، اولين مؤسسه اي كه به صورت واقعي با و جوي احتمالي صحبت كند، به احتمال زياد همان جايي خواهد بود كه خدماتش را

فروشد. بنابراين، به گفته ليبلانس، به جاي پيگيري هاي شرري، تماس هاي تلفني يك و حياتي براي حذف موانع دانشجوي احتمالي آتي در نظر گرفته شدند. او مي گويد:

ممكن است متوجه نگراني هاي بسيار زيادي شويد. بنابراين، اين تماس از طرف يك مشاور آموزش كسب و كار كه همه اطلاعات لازم را در دست دارد انجام ميشود تا به دانشجو در رفع موانع پيش رويش كمك كند. گاهي اين تماس ها ممكن است يك ساعت تا يك ساعت و نيم طول بكشند. در پايان تماس، آنها درگير ما شده اند و ما ميدانيم كه به احتمال زياد ثبت نام

خواهند كرد.) ۲. چه موانعي بايد رفع شود؟ تصميم هايي كه درباره بسته كمك هزينه مالي هستند. همچنين،

مدارك دانشجويان دوره هاي قبلي دانشگاه بايد هرچه سريع تر آماده شود تا دانشجويان سابق براي دريافت مدرك دانشگاه نيوهمپشاير جنوبي در اولين فرصت، نه چند هفته يا چند ماه بعد، اقدام كنند. . ابعاد اجتماعي، عاطفي و كاركردي چيست؟ تبليغات دانشگاه براي برنامه آموزش مجازي

كاملا از نو جهت دهي شدند تا بر نحوه به انجام رساندن كار يادگيرندگان بزرگسال تمركز كنند. اين تبليغات نه تنها در نظر داشت كه ابعاد كاركردي اين كار، مانند دريافت آموزش لازم براي پيشرفت شغلي را تحت تأثير قرار دهد، بلكه با ابعاد عاطفي و اجتماعي كار نيز سروكار دانست؛ مثل احساس افتخار به دليل تحقق يك هدف يا به انجام رساندن تعهدي كه به يك فرد عزيز داده شده بود. به طور مثال، يكي از آگهي ها، اتوبوس بزرگي از دانشگاه نيوهمپشاير جنوبي را نشان مي داد كه به سراسر كشور سفر مي كرد و مدرك بزرگ و سنتي قاب شده را به دانشجويان مجازي اي كه نمي توانستند براي تحصيل به محوطه دانشگاه بيايند، ميداد. اين اگهي، فارغ التحصيلان خوشحال را در محيط خانه نشان ميداد كه صدايي مرتب از پرسيد: « اين مدرك را براي چه كسي مي گيريد؟»

زني كه مدركش را در آغوش گرفته براي خودم.» مرد حدودا سي سالهاي لبخند مي زند: «به خاطر مادرم.»

پسر جواني با خوشحالي داد ميزد: «تبريك مي مي كرد، جواب مي داد: «به خاطر تو عزيزم.) شايد، مهم تر از هر موضوعي، اين بود كه دمي شد، همان طور روي اين بخش قرار جديدي در محوطه تحول آفرين به تيم بازاريابي سياست ها و روشهايبيست نفر از استادان تعلام تا اولين كلاس سسته اي بود!»تيم داورران ها غلبه كند، خم

شان و ابعاد كار كردي ، آنها يكي يكي موانع خوشحالي داد ميزد: «تبريك ميگم بابا!»

 

راهبرد ساده و بلندمدت اين مساله ها

۲ بازديد

بلندمدت اين دانشگاه بر جذاب نويسي براي دانشجويان ان رفتار مي كرد. راهبرد ساده و بلندمدت اين

مساله ها؛ آنهايي كه تازه دوران دبيرستان را تمام كرده بودند و مسير . . كردند. در اصل به محوطه خوش منظره نيوهمپشاير بياييد و از آموزش و مناسب بهره مند شويد». بازاريابي و خدمات رساني براي همه افراد، صرف نظر سياست ها و مدل هاي ارائه خدمات در اين دانشكده طوري طراحي شده بودند كه براي دانشجوي معمولي جذاب باشند؛ كسي كه واقعا وجود نداشت

براي همه» يادآور معماي ميلك شيك بود، فقط در اين نمونه، آنها سعي داشتند آموزش مناسبي را براي همه دانشجويان (متوسط) طراحي كنند.

چه كاري واقعا باعث ميشد تا دانشجويان سراغ دانشگاه نيوهمپشاير جنوبي بيايند؟ آن طور كه لي بلانس مي گويد، با پرسيدن يك سؤال از آنها توانستند به بينش مهمي برسند. اين پرسش نه فقط يك پاسخ، بلكه در پاسخ داشت. چندين دهه بود كه رويكرد دانشگاه نيوهمپشاير جنوبي براي پذيرش فارغ التحصيلان دبيرستان تقريبا هيچ تغييري نكرده بود. اين دانشگاه براي موفقيتش، به بازاريابي سنتي و تبليغ دهان به دهان متكي بود كه در آن، دانشگاه نيوهمپشاير جنوبي درباره كمك هزينه هاي مالي با چشم انداز شغلي آينده بسيار مبالغه مي كرد. اما از ديدگاه كارهاي مشتريان، به گفته ليبلانس، اين دانشگاه باور داشت كه وقتي دانشجويان احتمالي در محوطه دانشگاه چرخ مي زنند، پرسشهاي زيادي در اين خصوص برايشان به وجود نمي آيد. والدين اين دانشجويان گاهي چنين پرسش هايي را مطرح مي كردند، اما خود دانشجويان به موضوعات كاملا متفاوتي توجه داشتند. پرسش هاي دانشجويان حول تجاربي بود كه سالها انتظارش را مي كشيدند و اميدوار بودند كه در كالج آنها را داشته باشند. «آيا شما تيم ورزشي اي داريد كه من آن را تشويق كنم؟ آيا ش ما ديوار سنگ نوردي داريد؟ آيا من مي توانم تعامل زيادي را با استادان تمام وقت داشته باشم و گفت وگوهاي طولاني اي را درباره معناي زندگي با آنها

: دانشجويان احتمالي آينده، بعد از فارغ التحصيلي از دبيرستان و دور شدن از براي اولين بار، به ابعاد كاركردي تحصيلشان توجه ندارند. آنها براي گذران سنين بلوغ

ته نيوهمپشاير جنوبي مي آمدند. دانشگاه براي حدود سه هزار دانشجوي درحال بلوغي كه ساليانه انتظار ثبت نامشان را مي كشيد،

اليانه انتظار ثبت نامشان را مي كشيد، رقباي فراواني داشت. دراصل چند دانشگا؟

شمار و باسابقه، مانند دانشگاه نيوهمپشاير يا دانشگاه فرانكلين پيرس، وجود سال كم وبيش براي مجموعه يكساني از متقاضيان با هم رقابت مي كنند. در اين نگاه دقيقا ميدانست كه معمولا چه اتفاقي مي افتد؛ عده اي را براي ثبت نام به دست

دست مي دهد. بقيه نيز به عنوان دنبال كننده او را مي شناختند. اين نسبت به تغيير نكرده بود و به سختي امكان داشت رشدي را متصور شد.

محلي انگشت شمار و باسابقه، مانند دانشه دارد كه هر سال كم وبيش براي مجموع رقابت، دانشگاه دقيقا ميدانست مي آورد و عده اي را از دست ميدهد.

اين مطلب بخشي از كتاب پيروزي آگاهانه هست

 

درك درست اهداف مبتني بر كارهاي مشتريان آسان نيست

۳ بازديد

رهنمودهاي داخلي تبديل خواهد شد كه باعث مي شود سازمان به يك سازمان تبديل شود. مديران نيازي به اجبار قوانين ندارند، زيرا كارمندان «هدف فرمانده » را درك مي يكي از اصطلاحات نظامي كه توضيح مي دهد چرا سربازان معمولي در غياب يك مقام جاي انتخاب هاي درستي انجام ميدهند . و اهداف و اولويت هاي فرمانده برايشان روشن است

هيران كسب و كار بايد مطمئن شوند كه كارمندانشان، در هر جايي از شركت مه انتخاب هاي درستي دارند، بدون آن كه نيازي به نظارت دائمي داشته باشند. اين مسئله جديدي نيست: در دوران رم باستان، امپراطورها براي حكمراني بر سرزمين هاي تازه فتح شده كه هزاران مايل دورتر بودند، يكي از معاونانشان را انتخاب مي كردند. آنها در حين دور شدن ارابه معاين السابقشان، كاملا مي دانستند كه ممكن است او را تا سال ها نبينند، پس بايد مطمئن مي شدند كه اولويت هاي معاونانش و ديگر افراد، سازگار با اولويت هاي خودشان است و از روش هاي اثبات شده و پذيرفته شده اي براي حل مسائل استفاده مي كنند.

اگر مشخصات كار مشتري كاملا تعريف شده باشد، به گونه اي كه همه آن را بفهمند، مي تواند هدف يكساني را ارائه كند. نقطه كانوني براي گرفتن تصميمات درست بايد در دست كارمندان باشد، بدون آن كه هربار به طور خاص به آنها گفته شود كه چه كار بايد بكنند. در غياب يك مدير خاص، كارمندان ميدانند كه چگونه انتخاب مناسبي از بين گزينه هاي مختلف داشته باشند تا بتوانند توازن مناسبي ايجاد كنند. چه چيزي مهم تر است؟ بر سر چه چيزي نمي توانيم به توافق برسيم؟ هدف نهايي چيست؟ نقش من در دستيابي به هدف نهايي چيست؟ نظريه كارهاي مشتريان، مجموعه ديدگاه هاي جديدي را براي انتخاب هاي روزمره در اختيارتان مي گذارد كه براي به انجام رساندن كارهايي كه در زندگي مشتريانتان وجود دارد، بهتر عمل كنيد. ترية كارها يك زبان يكپارچه سازي ارائه مي كند كه به موجب آن، بازاريابان، مهندسان، فروشندگان و كارمندان خدمات مشتري مي توانند به جاي آن كه پشت سرهم درباره موضوعات مختلف با ديدگاه هاي متفاوت حرف بزنند، با يكديگر ارتباط يكپارچه اي برقرار كنند.

تعريف كارهاي مشتريان، كاملا مرتبط با مفهومي است كه جيكوب گولت مرسر بازگو كرده است: «به دليل سادگي اش، به يك عبارت ساده تبديل شده است. چند كلمه تك بخشي در كنار !هم كارهايي كه بايد انجام شوند. بيش از حد مهندسي شده و پيچيده نيست، اما قدرتمند و ساده است و ذهن را متمركز مي كنند. )

درك درست اهداف مبتني بر كارهاي مشتريان آسان نيست؛ همان طور كه بحث كرديم، كارها پيچيده و ظريف اند و به انجام رساندنشان وابسته به درك عميق از پيشرفتي است كه مشتري تلاش مي كند به آن برسد. البته زماني كه به اين درك رسيديد، تأثير آن بر بهره وري سازمان چشمگير خواهد بود، زيرا شفافيت حاصل موجب مي شود كه خودمختاري و هم ترازي بيشتري

په تكبخشي بودن كلمات اين اصطلاح در زبان انگليسي اشاره دارد.

اين مطلب بخشي از كتاب پيروزي آگاهانه برآيند هست

 

ادرك كارهاي به انجام رسيده در زندگي شخصي تان، ممكن است زمين حاصلخيز نوآوري محسوب شود.

۲ بازديد

نحوه زندگي مردم دقت كنيد و آنچه مي خواهند را به صورت شهود پيش برويد. براي مثال، زماني كه تحقيقات بازار نشان از آن داشت كه استار مصرف كنندگان آزاردهنده است و آنها ممكن نيست چيزي بخرند كه ظف نداشته باشد، توليد پخش كننده نوار كاست (واكمن) موقتا متوقف شد. اما مواد بازاريابي اش را ناديده گرفت و به جاي آن به خودش اعتماد كرد و توليد آن را آغاز كرد فروش واكمن به بيش از ۳۳۰ ميليون واحد رسيد، تا جايي كه، فرهنگ استفاده از دست پخش موسيقي شخصي در جهان به وجود آمد. ادرك كارهاي به انجام رسيده در زندگي شخصي تان و كسب وكارتان، ممكن است زمين حاصلخين نوآوري محسوب شود. كافي است به آينه نگاه كنيد، زندگيتان واضح است. اگر موضو براي شما مهم باشد، احتمالا براي ديگران هم مهم خواهد بود. به عنوان مثال، اولين ويدئوها سلمان خان، بنيان گذار خان آكادمي را در يوتيوب در نظر بگيريد. دراصل، هدف از اين ويدئوهاي آماتور، كمك به دخترعموي نوجوانش براي يادگيري رياضي بود. اين ويدئوها نكته جديدي در بر نداشتند و صدها نسخه ويدئوي آموزش رياضي با كيفيت بهتر فقط در يوتيوب وجود داشت. او يادآوري مي كند: «آنها مثل من از هدست يواس بي استفاده نمي كردند همچنين نسخه من ارزان و بي كيفيت بود.» اما يك تفاوت كليدي وجود داشت! ساير ويدئوها پيچيده و پر از جزئيات به نظر مي رسيدند. او مي گويد: «آنها روي ايده هاي مفهومي و اصلي درس تمركز نداشتند، به همين دليل سرگرم كننده نبودند.» البته اين را دخترعمويش به او نگفت. او مي گويد: «دخترعمويم ۱۲ سال داشت و من نميدانم كه او براي گفتن نظرش درباره اين ويدئوها تا چه حد درونگرايي به خرج داده است .» از نظر ناديا، دخترعموي خان روش آموزش رياضي در مدرسه برايش پر از استرس بود و گزينه هاي ديگر هم به همين شكل استرس زا بودند. براي مثال، والدينش نهايت تلاششان را براي يادگيري بهتر او انجام دادند يا از معلمش كمك بيشتري خواستند، اما او با ويدئوهاي آموزش محتوا مجازي پسرعمويش، فشار كمتري را تجربه مي كرد. سلمان خان اين ويدئوها را صرفا براي آموزش رياضي به دخترعمويش نساخت، بلكه مي خواست به او كمك كند تا با خانواده اش ارتباط بهتري برقرار كند و آنها در لذت يادگيري با او سهيم شوند. از سوي ديگر، دخترعمويش ويدئوهاي او را تهيه مي كرد تا از اين كه مي تواند مفاهيم پيچيده رياضي را به شيوه اي واقعا سرگرم كننده ياد بگيرد، احساس موفقيت كند. [i] با گذشت زمان مشخص شد كه افراد زيادي مشكل دخترعموي او را دارند. درنهايت اين امربه توسعه فردي خان آكادمي كمك كرد و آن طور كه امروز شاهدش هستيم، ميليون ها دانش آموز از سراسر دنيا و با ويژگي هاي متفاوت به كمك خان آكادمي مشغول يادگيري مجازي هستند. 

اين مطلب بخشي از كتاب پيروزي آگاهانه است

كارهايي در طبيعت

۶ بازديد

و منابع انساني به عرضه مجموعه اي از محصولات و خدمات در سازمان نياز

ون و تحليل مايرز - بريگز، آموزش حل تعارض، تفويض، هدايت گفت وگوهاي با مديريت پروژه و مانند آنها، در حالي كه، محصولات فرانكلين كاوي در آن زمان، فقط

محصولات فراواني بود كه كارشناسان منابع انساني مي توانستند آن را براي سازمان تهيه كنند. فرانكلين كاوي به تجربه آموخته بود كه در زمانهاي دشوار، بودجه يادگيري توسعه كاهش مي يابد. در حقيقت، ساخت تعداد بيشتري از محصولات جديد و متفاوت، همايش همان كاري را انجام مي دهد كه ساير گزينه هاي موجود در بازار مي كند، پس اين كار براي فرانكلين كاوي مزيت زيادي به همراه نداشت. اما ويتمن كندوكاو بيشتري كرد. واقعا چه چيزي باعث مي شد تا مدير ارشد يادگيري، محصولات فرانكلين كاري و ساير محصولات را تهيه كند؟ ويتمن مي گويد، با استفاده از در چوب كارهاي مشتريان تصوير بسيار پيچيده تري را كشف كرد؛ تصويري كه شفاف به كار به انجام رسيده اشاره مي كرد. اگرچه تيم اين مدير ارشد يادگيري، علاقه زيادي به محصولات فرانكلين كاري داشتند، اما براي مشتريان داخلي شان (كارمندان درون شركت) روشن نشده بود كه اين محصول در راستاي به انجام رساندن اولويت هاي با اهميتشان، يعني افزايش وفاداري مشتري و رشد شركت، چه كمكي به آنها خواهد كرد. |

همان طور كه ويتمن به ملاقات با مشتريان ادامه مي داد، دريافت كه مطلبي را بارها و بارها مي شنود: براي افرادي كه محصولات فرانكلين كاري را مي خرند بزرگترين چالش اين است كه رهبران و ساير تاثيرگذاران شركت بفهمند، آنچه آنها در زمينه يادگيري و توسعه انجام داده اند ماموريتي حياتي بوده است. آنها مي خواستند كه در اهداف بلند مدت شركت به عنوان عضوي احياي و نقش آفرين جلوه كنند، اما هميشه موفق نمي شدند كاري را كه انجام مي دهند. به موضوع مهمي مرتبط كنند تا رهبران فعاليت آنها را در دستيابي به اهدافشان مشين برده است . .

شمان منابع انساني و يادگيري مي خواستند كه فعاليتشان در كسب و كار پياده سازي مهم ترين اولويت هاي شركت اهميت داشته باشد و همزمان اين اهميت تصديق شود

بن بينش به سال ها تلاش مستمر، بارانديشي و موقعيت يابي مجدد تمام محصولات الراجلين كاوي حول كارهاي مشتريان منجر شد. ويتمن مي گويد: «

اين يك بخش اساسي از نحوه انديشيدنمان به هر موضوعي است»

. فرانكلين كاري از ديرباز دوره هاي درسي را عموما به مديران ارشد منابع انساني و يادگيري مي فروخت. تيم فروش فرانكلين كاوي بر شناسايي و فروش دوره هاي خاصي تمركز داشت كه مشتريان در يك سال مشخص ممكن بود نياز داشته باشند . اما اين رويكرد يك نقص داشت. اگر مدير عامل مجموعه اي از اولويت ها و اهدافي را اعلام مي كرد كه با اهداف آن دوره ها سازگاري نداشت، محصولات فرانكلين كاري خريداري نمي شدند.

 اين بخش قسمتي از كتاب پيروزي آگاهانه برآيند هست

در مسير خلق ارزش و تجربه

۲ بازديد

اين متن بخشي از كتاب پيروزي آگاهانه برآيند هست

بيان مي كند كه يك شخص زير سيزده سال هم امكان دارد با آنها روبه رو شده باش شايد از خود عروسك ها هم محبوب تر باشند.

رونالدو تيمش به تمام جوانب اين تجربه، كه براي به انجام رساندن استراتژي كار مشت مي شد، بسيار خوب فكر كردند. اين عروسك ها به هيچ وجه در اسباب بازي فروش فروخته نشدند و در ميان محصولات مختلف رقبا رها نشدند، بلكه در ابتدا فقط با كا معرفي شدند، و پس از آن، در فروشگاه هاي امريكن گرل در دسترس قرار گرفتند فروشگاه ها كسب و كار در آغاز، تنها در چند منطقه معدود از شهر ايجاد شدند و اين باعث شد تا تجي ديگري نيز ايجاد شود و آن رفتن به فروشگاه امريكن گرل در يك روز خاص همراه با مادر بود. در اين فروشگاه ها، بيمارستان عروسك وجود دارد كه موهاي ژوليده يا قطعات شك عروسكها را تعمير مي كند. در بعضي از شعبه هاي اين فروشگاه، رستوران هايي وجود دارد كه والدين، كودكان و عروسك هايشان مي توانند با خوشحالي كنار هم بنشينند و با منوي مخصوص كودكان از خود پذيرايي كنند و يا تولدهايشان را در آن مكان جشن بگيرند. اين عروسكها واسطه اي شدند براي اين كه كودكان لحظاتي را با والدينشان بگذرانند؛ لحظاتي به يادماندني.

در مسير خلق ارزش و تجربه اي كه اين عروسكها ميسازند، هيچ جزئياتي آن قدر كم اهميت نبود كه ناديده گرفته شود، حتي بسته بندي هاي قرمز و صورتي آشنايي كه عروسكها با آن عرضه مي شوند. رونالد در طراحي اين بسته بندي ها، پنجره شفافي قرار داد تا عروسك داخل آن پيدا باشد. با اين حال، دور عروسكهانواري پيچيده بود. نواري كه شبيه پوشش باريكي دور كل جعبه پيچيده شده بود و علاوه برآن، محافظي از جنس دستمال كاغذي زير در جعبه گذاشته شده بود. رونالد مي گفت كه اين نوار، ۲ سنت به قيمت و ۲۷ ثانيه به فرايند بسته بندي واقعي اضافه كرده است. طراحان پيشنهاد دادند كه براي صرفه جويي در پول و زمان، خيلي راحت مي توان اسم عروسك را روي خود جعبه چاپ كرد، اما رونالد فورا اين ايده را رد كرد: «گفتم كه شما متوجه مسئله نيستيد. سؤال اينجاست كه چه چيزي بايد پيش بيايد تا براي كودكان خاص به نظر برسد؟ من نمي خواهم بچه ها عروسكهاي فشرده شده اي ببينند كه از بسته بندي بيرون زده است. من مي خواهم كه چند ثانيه اي انتظار لازم باشد تا نوار اطراف عروسك را بكشند و دستمال زير در جعبه را جدا كنند

تا باز كردن جعبه و برداشتن عروسك از درون آن برايشان هيجان انگيز شود. اين كار مثل قدم زدن در راهروي اسباب بازي فروشي و برداشتن يكي از ها از داخل قفسه نيست. اين همان جزئياتي است كه ما مي خواهيم. من فقط مي خواهم به دوران كودكي ام برگردم؛ به همان جزئيات كوچكي كه مرا هيجان زده مي كرد. »

 

مشاهدات نهايي درباره نطريه كارها

۲ بازديد

اين مطلب بخشي از كتاب پيروزي آگاهانه هست

منطقي اي كار مي كند و به ايده هاي پيچيده نظم مي دهد كه به آن غبطه مي خورم، اوانيك را خيلي خيلي بهتر كرد. اگر كسي در اين دنيا به نوشتن كتاب فكر مي كند، آرزو مي كنم كفن فردي مثل كارن ديلون در زندگي اش باشد. بسياري از اوقات، احساس كفاش خوشح داشتيم كه لباس هاي كهنه اش را شب كنار مي گذارد تا فقط براي يافتن يك جفت كفش باشك روي ميز كارش بيدار بماند. كار كردن با كارن اين گونه است.

جار بالمر، رئيس دفتر كلاي، اواسط نوشتن اين كتاب به اين تيم پيوست و هيچ وقت دستان كار ميكشيد. اگر خوش اقبال باشيد و لحظه امروز جان پالمر را ملاقات كردم» در زندگيتان داشته باشيد: چهره باطراوني كه وارد نبرد مي شود و ما ظرف چند دقيقه شگفت زده مي گوييم: «چطور مي توانيد بدون او كار كنيم؟» جان اثر فوري اش را بر تيممان گذاشت و به تدريج احساس شد كه حضور و موجب بهتر شدن، آسان تر و سرگرم كننده تر شدن همه فعاليت هايمان خواهد شد

اگر به گلاي ايميل بزنيد، فورا پاسخي دريافت مي كنيد كه مي گويد «اميلي سيندر كارهايما اداره مي كند. اين جمله هم درست است و هم موهبت؛ در حقيقت، بعد از چند سال كار با گلا و ميي، آرزو مي كنم كه اميلي كارهاي من را نيز اداره كند.

دوستان و همكاران فوق العاده سخاوتمند و خردمندي داشته ام كه نياز مي بينم تامشان را ذكر كنم: هرب آلن، باب باروكي، باري كالپينو، اسكات كوك، مايك دي پانفيليس، كرايك دويتسكي، باري گولدبلات، جيسون گرين، بريان هاليگان، رود هوگان، استيو هرگز، لاري، كيسي، جيم كيلتس، پيتر كلاين، استاك ليندساي، شيلا مارسلو، پت ماليك، پات مك گالي، تأم موناهان، پاركر نورن، ديگو پياسنتيتي، مايكل راينور، سائول روزنبرگ، جنيفر سائنز، روگليودي الاس سانتوس، آنشو شارما، جف تانر، جي والكر، مايك وج، راب ونگل، ادي يون و جري زالتمن

همواره از همكاران نو اور خود در شركت نيلسن و گروه كمبريج بابت فرصت هاي فراواني كه در كاربرد ايده هايمان در دنياي واقعي در اختيارمان گذاشتند، سپاسگزارم.

ادواردو سالازار و تيمش در كلمبيا، يك آزمايشگاه واقعي را براي آزمايش نظريه هايمان و خلق كسب و كارهاي داراي توانايي رشد و جديد ساخته اند. ادواردو اثبات مي كند كه تقاطع نوآوري و جنون ممكن است فضاي بسيار پرباري باشد.

چند سال قبل، من و آن كريستنسن، روي مجموعه اي از پروژه ها، از جمله شركت هاي داراي رشد چشمگير در بازارهاي نوظهور، همكاري كرديم. او افكارم را تقويت كرد و بسياري از ايده هايم را بهبود بخشيد. او بود كه موجب بهتر شدن اين كتاب شد.

آنهايي كه از قدرت نوآوري تعجب مي كنند، از اين كه نوآوري نه تنها مي تواند دنيا را تغيير دهد، مي تواند آن را نجات دهد، بايد ليندا راتنبرگ و تيمش را در انديوارا ببينند. ليندا بيست سال است كه دوست و الهام بخش من بوده است. 

 

مشاهدات نهايي درباره نطريه كارها

۲ بازديد

اين مطلب بخشي از كتاب پيروزي آگاهانه هست

منطقي اي كار مي كند و به ايده هاي پيچيده نظم مي دهد كه به آن غبطه مي خورم، اوانيك را خيلي خيلي بهتر كرد. اگر كسي در اين دنيا به نوشتن كتاب فكر مي كند، آرزو مي كنم كفن فردي مثل كارن ديلون در زندگي اش باشد. بسياري از اوقات، احساس كفاش خوشح داشتيم كه لباس هاي كهنه اش را شب كنار مي گذارد تا فقط براي يافتن يك جفت كفش باشك روي ميز كارش بيدار بماند. كار كردن با كارن اين گونه است.

جار بالمر، رئيس دفتر كلاي، اواسط نوشتن اين كتاب به اين تيم پيوست و هيچ وقت دستان كار ميكشيد. اگر خوش اقبال باشيد و لحظه امروز جان پالمر را ملاقات كردم» در زندگيتان داشته باشيد: چهره باطراوني كه وارد نبرد مي شود و ما ظرف چند دقيقه شگفت زده مي گوييم: «چطور مي توانيد بدون او كار كنيم؟» جان اثر فوري اش را بر تيممان گذاشت و به تدريج احساس شد كه حضور و موجب بهتر شدن، آسان تر و سرگرم كننده تر شدن همه فعاليت هايمان خواهد شد

اگر به گلاي ايميل بزنيد، فورا پاسخي دريافت مي كنيد كه مي گويد «اميلي سيندر كارهايما اداره مي كند. اين جمله هم درست است و هم موهبت؛ در حقيقت، بعد از چند سال كار با گلا و ميي، آرزو مي كنم كه اميلي كارهاي من را نيز اداره كند.

دوستان و همكاران فوق العاده سخاوتمند و خردمندي داشته ام كه نياز مي بينم تامشان را ذكر كنم: هرب آلن، باب باروكي، باري كالپينو، اسكات كوك، مايك دي پانفيليس، كرايك دويتسكي، باري گولدبلات، جيسون گرين، بريان هاليگان، رود هوگان، استيو هرگز، لاري، كيسي، جيم كيلتس، پيتر كلاين، استاك ليندساي، شيلا مارسلو، پت ماليك، پات مك گالي، تأم موناهان، پاركر نورن، ديگو پياسنتيتي، مايكل راينور، سائول روزنبرگ، جنيفر سائنز، روگليودي الاس سانتوس، آنشو شارما، جف تانر، جي والكر، مايك وج، راب ونگل، ادي يون و جري زالتمن

همواره از همكاران نو اور خود در شركت نيلسن و گروه كمبريج بابت فرصت هاي فراواني كه در كاربرد ايده هايمان در دنياي واقعي در اختيارمان گذاشتند، سپاسگزارم.

ادواردو سالازار و تيمش در كلمبيا، يك آزمايشگاه واقعي را براي آزمايش نظريه هايمان و خلق كسب و كارهاي داراي توانايي رشد و جديد ساخته اند. ادواردو اثبات مي كند كه تقاطع نوآوري و جنون ممكن است فضاي بسيار پرباري باشد.

چند سال قبل، من و آن كريستنسن، روي مجموعه اي از پروژه ها، از جمله شركت هاي داراي رشد چشمگير در بازارهاي نوظهور، همكاري كرديم. او افكارم را تقويت كرد و بسياري از ايده هايم را بهبود بخشيد. او بود كه موجب بهتر شدن اين كتاب شد.

آنهايي كه از قدرت نوآوري تعجب مي كنند، از اين كه نوآوري نه تنها مي تواند دنيا را تغيير دهد، مي تواند آن را نجات دهد، بايد ليندا راتنبرگ و تيمش را در انديوارا ببينند. ليندا بيست سال است كه دوست و الهام بخش من بوده است.