راهبرد ساده و بلندمدت اين مساله ها

۳ بازديد

بلندمدت اين دانشگاه بر جذاب نويسي براي دانشجويان ان رفتار مي كرد. راهبرد ساده و بلندمدت اين

مساله ها؛ آنهايي كه تازه دوران دبيرستان را تمام كرده بودند و مسير . . كردند. در اصل به محوطه خوش منظره نيوهمپشاير بياييد و از آموزش و مناسب بهره مند شويد». بازاريابي و خدمات رساني براي همه افراد، صرف نظر سياست ها و مدل هاي ارائه خدمات در اين دانشكده طوري طراحي شده بودند كه براي دانشجوي معمولي جذاب باشند؛ كسي كه واقعا وجود نداشت

براي همه» يادآور معماي ميلك شيك بود، فقط در اين نمونه، آنها سعي داشتند آموزش مناسبي را براي همه دانشجويان (متوسط) طراحي كنند.

چه كاري واقعا باعث ميشد تا دانشجويان سراغ دانشگاه نيوهمپشاير جنوبي بيايند؟ آن طور كه لي بلانس مي گويد، با پرسيدن يك سؤال از آنها توانستند به بينش مهمي برسند. اين پرسش نه فقط يك پاسخ، بلكه در پاسخ داشت. چندين دهه بود كه رويكرد دانشگاه نيوهمپشاير جنوبي براي پذيرش فارغ التحصيلان دبيرستان تقريبا هيچ تغييري نكرده بود. اين دانشگاه براي موفقيتش، به بازاريابي سنتي و تبليغ دهان به دهان متكي بود كه در آن، دانشگاه نيوهمپشاير جنوبي درباره كمك هزينه هاي مالي با چشم انداز شغلي آينده بسيار مبالغه مي كرد. اما از ديدگاه كارهاي مشتريان، به گفته ليبلانس، اين دانشگاه باور داشت كه وقتي دانشجويان احتمالي در محوطه دانشگاه چرخ مي زنند، پرسشهاي زيادي در اين خصوص برايشان به وجود نمي آيد. والدين اين دانشجويان گاهي چنين پرسش هايي را مطرح مي كردند، اما خود دانشجويان به موضوعات كاملا متفاوتي توجه داشتند. پرسش هاي دانشجويان حول تجاربي بود كه سالها انتظارش را مي كشيدند و اميدوار بودند كه در كالج آنها را داشته باشند. «آيا شما تيم ورزشي اي داريد كه من آن را تشويق كنم؟ آيا ش ما ديوار سنگ نوردي داريد؟ آيا من مي توانم تعامل زيادي را با استادان تمام وقت داشته باشم و گفت وگوهاي طولاني اي را درباره معناي زندگي با آنها

: دانشجويان احتمالي آينده، بعد از فارغ التحصيلي از دبيرستان و دور شدن از براي اولين بار، به ابعاد كاركردي تحصيلشان توجه ندارند. آنها براي گذران سنين بلوغ

ته نيوهمپشاير جنوبي مي آمدند. دانشگاه براي حدود سه هزار دانشجوي درحال بلوغي كه ساليانه انتظار ثبت نامشان را مي كشيد،

اليانه انتظار ثبت نامشان را مي كشيد، رقباي فراواني داشت. دراصل چند دانشگا؟

شمار و باسابقه، مانند دانشگاه نيوهمپشاير يا دانشگاه فرانكلين پيرس، وجود سال كم وبيش براي مجموعه يكساني از متقاضيان با هم رقابت مي كنند. در اين نگاه دقيقا ميدانست كه معمولا چه اتفاقي مي افتد؛ عده اي را براي ثبت نام به دست

دست مي دهد. بقيه نيز به عنوان دنبال كننده او را مي شناختند. اين نسبت به تغيير نكرده بود و به سختي امكان داشت رشدي را متصور شد.

محلي انگشت شمار و باسابقه، مانند دانشه دارد كه هر سال كم وبيش براي مجموع رقابت، دانشگاه دقيقا ميدانست مي آورد و عده اي را از دست ميدهد.

اين مطلب بخشي از كتاب پيروزي آگاهانه هست

 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.