اين مطلب بخشي از كتاب پيروزي آگاهانه از نشر برآيند است
مشتريان هيچ وقت تمايل ندارند محصولي را كنار بگذارند، مگر اين كه مطمئن شوند محصول بهتري وجود دارد. حتي زماني كه محصول راه حل ناقصي ارائه مي دهد. اين موضوع، در مورد كسب و كارهاي فروش سازماني نيز صدق مي كند. در اين نوع از فروش، شايد گمان كنيد كه محدوديت هاي فرايند تهيه يك محصول، اهميت پرداختن به عوامل عاطفي و اجتماعي نگراني ها و عادت هاي فعلي را از بين خواهد بود، اما مدير كارخانه اي را در نظر بگيريد كه بايد براي خريد قطعات با مواد مصرفي اش تصميم گيري كند، براي او مهم است كه هروقت نياز به خريد مواد اوليه دارد بتواند روي موجودي تأمين كننده حساب باز كند. گاهي نگراني درباره اين موضوع باعث بروز بي خوابي هاي شبانه و احتمالا تشويش شغلي مي شود. مدير پروژه تازه كاري را در نظر بگيريد كه مسئول يكي از پروژه هاي برون سازماني يك شركت مشاوره اي است. او مي خواهد به چشم همكاران هم س طح و مديرانش خوب به نظر برسد، به طوري كه. همه بدانند او پروژه را با بودجه مقرر و به موقع مديريت مي كند و با مهارت بسيار خوبي كه در حل مسئله دارد. پروژه را پيش مي برد.
موسر يكي از شركت هايي است كه اين موضوع را به صورت جدي پذيرفته بود. ديويد دانكن يكي از همكاران نويسنده ام، با اين شركت كار مي كرد. آنها سعي داشتند كسب و كارهاي جديد كه مستعد رشد بيشتري بودند را پايه گذاري كنند. وقتي جيكوب گولت، در سال ۲۰۱۳ مدير كسب و كارهاي مناسب بازنشستگي در شركت مرسر شد، آينده چالش برانگيز به نظر مي رسيد. مرسر يك شركت مشاوره خدمات مالي و منابع انساني بود كه بخش مهمي از كسب و كار آن در طول دهه ها فعاليتش، كمك به مشتريانش در طراحي برنامه هاي بازنشستگي بود. اما شركت هاي بسياري درصدد بودند تا به جاي بهره گيري از برنامه هايي با مزاياي معين، كه شركت در آن حقوقي را براي كارمندان شايسته تضمين مي كرد، به سمت برنامه هايي بروند كه كارمندان بخش اعظمي از سرمايه گذاري شان را به برنامه بازنشستگي مناسب خودشان اختصاص دهند. قرارداد ۴۰۱ (كا)، يك نمونه از اين قراردادها بود. البته، آن طور كه به نظر مي رسيد منبع اصلي سوداوري مرسر، در بخش برنامه هاي بازنشستگي، در حال از بين رفتن بود و شركت مجبور بود كه به سرعت اقدام به نوآوري كند، وگرنه با آينده نامعلومي روبه رو ميشد.
در شركت مرسر، طرح پرسش هاي جديد درباره كارهاي مشتريان، باعث شد تا چشم اندازهاي مهم و تازه اي براي يافتن فرصت هاي نوآوري به وجود آيد. يكي از بينش هاي به دست آمده اين بود