brbooks

كسب و كار

چطور رقبا رو شكست دهيم؟

۵ بازديد

كتاب آن ها مي پرسند پاسخ دهيد كتابيست خواندني كه در زير بخشي از آن آمده است:

 

 

و او را به تلاش واداشت تا كسب و كار جديدي براي خود پيدا كند.

چون پست مستقيم در گذشته براي او خوب عمل كرده بود، معتقد بود كه فقط بايد بازارسازي  پيدا كند كه در آن بتواند به راحتي جايگاه بازار براي خود ايجاد كند.

ميشلوف از طريق يكي از كارمندان سابقش، با صنعت تأمين مالي تجهيزات آشنا شد؛ اما وقتي درباره اين حرفه تحقيق مي كرد تا با رقبا در اين حوزه بيشتر آشنا شود، متوجه موضوع كاملا ناراحت كننده اي شد.

 

 

يكي از چيزهايي كه درباره كسب وكار قبلي ام دوست داشتم اين بود كه در اين صنعت، بيشتر مشتريان ما افراد بسيار خوبي بودند كه بهترين را براي مراجعان خود مي خواستند. حقه بازي خيلي كمتر بود. از حرف هاي مشتريان در صنعت تأمين مالي تجهيزات متوجه شديم كه وام دهندگان و واسطه ها به آنها دروغ مي گويند. اين شركت ها ميدانند كه رانندگان كاميون درباره امور مالي واقعا چيزي نمي دانند، پس مي توانند هرچيزي كه مي خواهند به آنها بگويند. - ميشلوف به دنبال كسب و كاري بود كه واقعا در حل مشكلات مردم مفيد باشد و خيال نداشت به كسب و كاري بپردازد كه به ديگران كمك كند از صاحبان كسب وكارهاي كوچك دزدي كنند.

 

او با اين آرزوي قلبي اش تصميم گرفت شركت اسمارتر فاينانس يواس اي را در ژانويه ۲۰۱۴ راه اندازي كند. اين شركت جديد با فراهم كردن اطلاعات موردنياز كساني كه مي خواستند بودجه تجهيزات كسب و كار كوچكشان را تأمين كنند، به آنها كمك مي كرد تصميمات مالي آگاهانه اي بگيرند.

اما ميشلوف فورا متوجه شد كه شگرد قديمي اش در استفاده از پست مستقيم براي جذب سرنخ هاي جديد به آن اندازه كه در حرفه پيشينش يعني دنياي رهن معكوس كارساز بود، مؤثر نيست؛ لذا او هم مثل بسياري از شركت هاي نوپا كه تلاش مي كردند حدود خود را در حرفه جديد تعيين كنند، به وب پناه برد.

 

اواخر ژانويه سال ۲۰۱۴ شروع به كار كردم و متوجه شدم بايد چند سرنخ جذب كنم. اول ايميل هاي اسپم را امتحان كردم، چندان مؤثر نبود. بعد به سراغ پي پي سي (PPC)

 

پرداخت به ازاي هر كليك و تبليغات گوگلي رفتم كه در توليد سرنخ كمي مؤثر بود؛ اما واقعا ارزش قيمتي را كه به ازاي هر كليك مي پرداختم، نداشت. با اين روش، مي توانستم افراد را به صفحه فرود يك صفحه اي بكشانم و سعي كنم از همان جا روي سرنخ ها كار كنم؛ اما واقعا كار سختي بود كه به سرعت اعتماد كسي را جلب كنيد كه به دنبال وام بود، به ويژه كه اين افراد درباره برند شما و كسب و كارتان هيچ چيزي نمي دانستند.

 

 

براي خريد كتاب آن ها مي پرسند پاسخ دهيد به سايت انتشارات برآيند مراجعه كنيد.

چرا بايد اين كتاب را بخوانيد

۲ بازديد

اين مطلب بخشي از كتاب پيروزي آگاهانه هست

ناكامي شركت هاي بزرگ به اين نتيجه رسيده ام كه در حقيقت پرسش بهتري بايد مطرح شود: براي به انجام رساندن كدام كار، اين محصول را طراحي كرده ايد؟

از نظر من، ايده بسيار خوبي است كه وقتي محصولي را مي خريم، در اصل براي اين كه كار خاصي را انجام دهيم، آن را تهيه مي كنيم. اگر خريد آن محصول، انجام كار خاصي را به خوبي و انجام برساند، زماني كه دوباره با همان كار روبه رو مي شويم، بازهم همان محصول را تهيه مي كنيم، و برعكس، اگر آن محصول كارش را بد انجام دهد، آن را كنار مي گذاريم و براي حل مشكل به دنبال محصول ديگري مي رويم.

هر روز براي ما اتفاقاتي مي افتد. كارهايي در زندگيمان داريم كه بايد آن ها را به انجام برسانيم. بعضي كارها كوچك اند: مانند سپري كردن وقت در صف انتظار؛ بعضي بزرگ اند مانند پيدا كردن شغلي رضايت بخش تر؛ بعضيها غيرمنتظره اند: مانند پوشيدن لباس براي يك جلسه كاري خارج از شهر، آن هم در موقعيتي كه چمدانمان در فرودگاه گم شده است و بعضي ها قاعده مندند؛ مانند تهيه يك وعده ناهار سالم و خوشمزه براي فرزندمان تا بتواند آن را به مدرسه ببرد. ميدانيم كه انجام دادن چنين كارهايي در ساير مواقع نيز پيش خواهند آمد. زماني كه ميدانيم كاري را بايد انجام دهيم، وارد عمل مي شويم و چيزي را براي به انجام رساندن آن كار انتخاب و به خدمت مي گيريم. براي مثال، ممكن است من نيويورك تايمز بخرم، چون مي خواهم هنگام انتظار در مطب دكتر وقتم را پر كنم و نمي خواهم مجلات كسل كننده موجود در اتاق انتظار را بخوانم يا چون طرفدار بسكتبال هستم و الان زمان برگزاري بازي هاي جام قهرماني بسكتبال است. به هر حال، فقط زماني روزنامه تايمز  را انتخاب مي كنم كه در زندگي ام كاري داشته باشم كه اين روزنامه بتواند آن را به انجام برساند. حتي اگر درخواست كنم كه اين روزنامه درب منزلم تحويل داده شود تا همسايه هايم گمان كنند كه من فرد آگاهي هستم، باز هم كد پستي و درآمد متوسط خانوار، هيچ اطلاعي از دليل خريد من به روزنامه تايمز نمي دهد

هسته اصلي اين بينش، در دوره اي كه در دانشكدۀ كسب وكارهاروارد درس مي دادم، شكل گرفت. اما، پس از آن، در طول دو دهه گذشته، اين بينش با گفت وگوهاي متولدي كے با نويسندگان همكار، همكاران معتمد، شركا و متخصصان پيشرو داشتم، اصلاح و بازنويسي

دو شكل جديدي پيدا كرد. اين بينش در نزد بعضي از بهترين رهبران و نوآوران كسب وكار الد جف بزوس در آمازون، اسكات كوك در شركت نرم افزاري اينتويت و همين طور در سرمايه گذاري هاي كارآفريني بسيار موفق در چند سال اخير تأييد و اثبات شده است. چه كسي ا ور مي كرد،

 

كسب و كارها و استراتژي‌هاي آن

۳ بازديد

ساستك برآيند كتابيست خواندني كه در زير بخشي از آن آمده است:

 

استراتژي به پرسش «چطور به آنجا برسيم؟» پاسخ مي دهد و تحليل وضعيت به پرسش ها در كجا هستيم؟» اهداف سازمان  مشخص مي كند كه كجا مي خواهيم برويم؟» و استان مي كند.

 

«چطور به آنجا برسيم ؟» استراتژي به توانايي ديدن نماي كلان نياز دارد. در وان هم استراتژي كوچك ترين و مشكل ترين بخش هر برنامه است؛ گرچه اين سخن جاي بحنو و جزء كليدي استراتژيك وجود دارد كه بايد با دقت آنها را در نظر بگيريد. در ادامه بررسي خواهيم كرد.

 

استراتژي توانايي ها را به كار ميگيرد استراتژي به تفكر منسجمي نياز دارد كه توانايي و قابليت هاي بالفعل يا بالقوه را براي برخورد با مشكلات و بهره برداري از فرصتها به كار گيرد. يافتن مثال هايي از استراتژي هاي عالي بازارياب ديجيتال مشكل است، شايد به اين سبب كه فضاي ديجيتال يك استراتژي ديجيتالي ايزوله نشده است؛ درصورتي كه بايد عضوي از يك استراتژي بازاريابي يكپارچه و وسيع تر باشد.

 

نكته تاكتيك هايي را كه من با آنها به موفقيت مي رسم، همه انسانها مي توانند ببينند؛ آنچه كسي نمي بيند، استراتژي خارج از هر پيروزي كسب شده است.»

 

استراتژي نماي كلان است استراتژي اقيانوس آبي از «جهنم استراتژيك» رقابت محصولات بدون تمايز در نبرد قيمتي، تا زماني كه برخي متلاشي شوند، دوري مي كند. اين استراتژي رقابت را غير مرتبط كرده و فضاي بازار بكر و بي قيدوشرطي ايجاد مي كند. به عنوان مثال، آيفون ها و آيپدهاي اپل چنين كردند. مطالب بيشتر دراين باره را در «پيوست ۶» بخوانيد.

 

مزيت رقابتي و استراتژي رقابتي پورتر به شركتها سه گزينه استراتژيك رقابتي پيشنهاد مي دهد: 

١. تمايز محصول، شامل جايگاه يابي

 ۲. هدف گذاري بازاريابي گوشه اي

٣. رقابت با كمترين هزينه، شامل هدف گذاري و جايگاه يابي


ماتريس انسوف، در درجه اول بازارهاي هدف وبعد محصولات را مدنظر خود قرار داده و هنر جنگ كسب و كاري كه محصول يا خدمتي را براي بخش بسيار كوچكي از بازار ارائه مي كند و به دنبال بيشترين سهم در اين بازار كوچك است.

 

 

براي خريد كتاب ساستك به سايت انتشارات برآيند مراجعه كنيد.

يك سازمان چه اهدافي دارد؟

۳ بازديد

در زير بخشي از كتاب ساستك از انتشارات برآيند آمده است:

 

رهيافت پنج S براي اهداف

 

رهيافت متفاوت ديگري كه من در سال ۱۹۹۰ مطرح كردم، رويكرد پنج S' (فروش، خدمت كردن، ذخيره سازي، گفت وگوها و جادو يا سروصدا) بود، بايد خاطرنشان كرد كه در آن سالي كه اين رويكرد مطرح شد، اينترنت به تازگي پديدار شده بود.

 

فروش: به معني اهداف فروش است؛ هم آنلاين، اگر مرتبط باشد و هم آفلاين كه تحت تأثير آنلاين است

 

خدمت كردن: اهداف، خدمات ارائه شده به مشتريان را مشخص مي كند، همچنين، الهام بخش خدمات نيز هست. به توضيح سروصدا توجه كنيد

 

ذخيره سازي: به معني ذخيره سازي همزمان بودجه و زمان، هم براي مشتري و هم سازمان از طريق ارائه خدماتي اثربخش.

 

گفت وگو: به معني توجه به گفت وگوها و با دقت گوش دادن و مشاركت در بحث است. تعامل معيار ديگري از گفت وگوست

 

سروصدا: جادويا سروصداي ناشي از هيجان ديجيتال ماركتينگ  است كه ارزش افزوده ايجاد مي كند و يا سروصداي ديجيتالي برندي است كه نمي توانيد به راحتي آن را در فضاي آفلاين به دست آوريد.

 

 

اهداف الهام بخش

 

تمام اهداف و حتي سروصدا بايد عدد داشته باشند (مقياس هاي زماني و سنجه ها يا اهداف در مقايسه با بازار هدف يا ميانگين). اين امكان وجود دارد كه سروصدا عدد داشته باشد و قطعا بايد الهام بخش باشد. براي درك بهتر موضوع، به مثال هاي بعدي توجه كنيد: مثلا ديويد رامسياتم، بازرس ارشد زندان هاي ملكه بريتانيا، اهداف كليدي را از تعداد فراري ها» به تعداد مجرمان تكراري» تغيير داد.

 

صنعت نيمه رساناي ملي، اهداف الهام بخش و پرسروصداي بسيار بلندپروازانهي داشت كه مزيت رقابتي استواري ايجاد مي كرد. به گفته مديرعامل روشنفكر آن: «توسعه وب سايت مشتريان ما را به شگفتي بسياري واداشته است؛ به طوري كه آنها هرگز ما را ترك نخواهند كرد.) داستان كامل آن را در «پيوست ۲» مشاهده كنيد.

 

در نسخه ديجيتالي شهر رم، كليساي سيستين سروصداي ديجيتالي جهان تجربه مشتري در وب سايت، مانند زماني است كه به طور فيزيكي از كليسا بازديد مي كند و به تجربة واقعي را حس مي كند. ايجاد يك تجربه فوق العاده براي مشتري يك كار تلقي مي شود.

 

براي خريد كتاب ساستك به سايت انتشارات برآيند اشاره كنيد.

به هر حركت دست متقابلا پاسخ دهيد

۲ بازديد

بازديد كنندگان به دنبال كنندگان دائم، تعداد دنبال كنندگان دائم به تهرا فروش و تعداد بازديدكنندگان به ميزان فروش محصولات را دو برابر كنيد. اين اع سرگرم كننده اي تبديل مي شوند كه به واسطه آن مي توان استراتژي هاي جد استراتژي هايي كه مي توانند تأثير زيادي در افزايش سود خالص داشته باشند. درك مشتري طي مي كند، به قدري مهم است كه مي تواند به شما براي خلق الگويي بس كند و در نهايت، هدف شما براي ادامه كسب و كارتان، يعني افزايش فروش و سودآور كند. درك چگونگي ورود مشتريان و مسيري كه طي مي كنند، براي موفقيت در هر است. متأسفانه، در بسياري از موارد، سود خالص مهم تر از تجربيات افرادي در نظر گرفته باعث به وجود آمدن آن شده اند. همان طور كه با وسواس به فكر خلق لحظاتي خاص برام ما واقعيتان هستيد، همواره بايد به سختي تلاش كنيد تا افراد جديدي به اين قيف وارد كنيد. ال اين كار ميتواند بسيار خسته كننده و پرهزينه باشد. من مي خواهم كه شما خسته نشويد و دست تلاش برنداريد؛ مي خواهم به شما كمك كنم ارتشي از طرفداران واقعيتان بسازيد.

اين كتاب مسيري را بررسي مي كند كه افراد براي تبديل شدن به طرفدار واقعي برند شما طي مي كنند: افرادي كه با شما آشنا مي شوند، چگونه به شما علاقه مند مي شوند؟ چگونه به هواداران دو آتشه تان تبديل مي شوند؟ چگونه از شما حمايت مي كنند و كارهاي شما را به اشتراك مي گذارند؟ به طوري كه انگار زندگي آنها به شما وابسته است. من چندين استراتژي اثبات شده به شما ارائه خواهم داد كه برندهاي مختلف براي آن كه مخاطبانشان را به قله هرم برسانند از آن استفاده كرده اند. فرقي نمي كند كه شما سازنده اي منفرد باشيد، مانند عضوي از يوتيوب، يا يك شركت عظيم با هزاران كارمند، مانند خود يوتيوب، در هر صورت اين كتاب به شما كمك خواهد كرد تا تعداد مخاطبان فعالتان را افزايش دهيد و از انجام آن لذت ببريد.

خلق تجربياتي كه مخاطبان شما را به فعاليت و تحرك وادار كند و باعث برقراري ارتباط آنها با شما شود، هيجان انگيز است و چيزي سرگرم كننده تر از سود خالص و نگراني در مورد نرخ تبديل و بهينه سازي است. درست است كه اين موارد مهم هستند، اما اگر از انجام دادنشان لذت ببريد خوشحال تر خواهيد شد و تجارت شما رونق بيشتري خواهد گرفت.

پس هيجان زده باشيد، زيرا قرار است با استفاده از تاكتيك ها، استراتژي ها و داستان هاي اين كتاب راهنما و الهام بخش براي جذب طرفداران واقعي به سفري فوق العاده برويد.

در بخش يك، با شروع از پايين هرم، به شما روشهاي مختلف تبديل مخاطبان معمولي را به مخاطبان فعال نشان خواهم داد. شما برخي از روش هاي هوشمندانه برندهاي مختلف، چه بزرگ و چه كوچك، را ياد مي گيريد كه از طريق آن، مخاطبان معمولي شان را به مرحله فعال رسانده اند.

اين مطلب بخشي از كتاب طرفداران دو آتشه برآيند هست

 

طرف مقابل خود در هر تعاملي آگاهند

۱ بازديد

و عالي براي نشان دادن توجه من به مخاطبان ولي

برقراري پيوند به صورت كسب و كار آنلاينو، مونش وغيرہ، پشون حتي يك سين و قدرداني خود كس

اندر احساس ارزشمند بودن را به آنها النا كند. در به اشتراك گذاري نظرات خود و تلف شدن وق بروشودي از افراد، ديگران نيز مي يكي از كارمندان يك شركت براي همگا من به شمار مي رود

فصل پنجم به هر حركت است مقابلا پاسخ دهيد. او به مخاطبان و طرز تفكر آنها درباره نوشته هايم

در را بيان مي كنند، اما پاسخ كتبي به نظرات اشخاص به آن ها القا كند، در اين صورت، احساس پشيماني نسبت دو تلف شدن وقتشان ندارند. به علاوه، علي رغم اظهارنظر تعداد

من نظرات را مشاهده كنند. همچنين، اگر پاسخ من به كت براي همگان قابل ديدن باشد، در كل امتياز مثبتي براي برند تجاري

به هر حال، زماني كه قصد معاشرت با مخاطبانتان را داريد و

طرف مقابل خود در هر تعاملي آگاهند، پيش با در همان شدن مشغله كاري مي ميل من با حدودنم هر ايميل دريافتي كند و من مدام به

د معاشرت با مخاطبانتان را داريد، دقت كنيد كه آنها از حضور در هر تعاملي آگاهند. تحت هيچ شرايطي، آنها را به حال خود رها نكنيد. براي

و از صاحبان وبلاگها، اشتراك گذاري نظرات در خصوص پستهايشان

آن كه چه تعداد

و بتواند سن

استخدام

مثال، ميدانم كه بسياري از صاحبان وبلاگها، اشتراك گذاري نظرات و را دوست ندارند؛ موضوعي كه كاملا منطقي و معقول است.

كه تازه شروع به كار كرديد و هنوز برند شما به سطح كلان نرسيده است، مي توانيد از حدود است مخاطبان و سادگي كارها، به نفع خودتان استفاده كنيد. در قسمت ۳۳۷ از سري پادكست هاي اس پي اي، به مزاياي كوچك بودن اجتماع مخاطبان پرداختم؛ يكي از اين مزايا، امكان برقراري ارتباط بهتر با مخاطبان است. بديهي است كه هر چه افراد كمتري شما را دنبال كنند، صحبت كردن با تك تك آنها كار راحت تري خواهد بود. بنابراين، به منظور برقراري ارتباط با افرادي كه براي شما ايميل يا پيام ارسال كرده اند، خصوصي يا عمومي، جداگانه و انفرادي وقت بگذاريد. اما هميشه لازم است در نخستين مرحله آشنايي، يك قدم فراتر برويد. همه كساني را كه با شما در ارتباط هستند، زير نظر داشته باشيد و سپس اقدام به همراهي آنها كنيد، اين استقبال برايشان كاملا غيرمنتظره خواهد بود و آنها را به شدت تحت تأثير قرار خواهد داد. آنها با خود چنين فكر مي كنند «واي! اين شخص با اين كه شناخت كمي از من دارد، اما به من فكر مي كند و زماني را به من اختصاص مي دهد»، انسان ها در قبال هر بخششي، چيزي تقديم مي كنند. در اكثر مواقع، آنچه مردم طلب مي كنند، فقط اندكي توجه است. مردم را با ميزاني توجه دور از انتظار غافل گير كنيد و مطمئن باشيد كه حجم زيادي از آن به خودتان برمي گردد.

من از اين استراتژي موفقيت آميز در شغلم استفاده كرده ام. اوايل، وقتي شخصي در وبلاگ من نظري ميداد، شخصأ به آن پاسخ ميدادم. سپس به وب سايت او سر مي زدم و آخرين مقاله

منتشر شده اش را مي خواندم و درباره آن نظر ميدادم. پس از آن، براي تشكر بابت اظهارنظرش، ايميلي به او ارسال مي كردم و ضمن تعريف و تمجيد از مقاله اش، به نكات خاص و جالبي اشاره مي كردم كه از آنها لذت برده بودم. اگرچه در حال حاضر رسيدگي به تك تك نظرات برايم مقدور نيست، اما هنوز از اين استراتژي به شكلي متفاوت استفاده مي كنم. به عنوان مثال، وقتي كه شخصي به بهانه اي در رسانه هاي اجتماعي از من تشكر مي كند

 اين مطلب بخشي از كتاب طرفداران دو آتشه هست

تحليل و بررسي سازمان

۴ بازديد

ساستك كتابي درباره نقشه راهي براي طرح جامع برنامه بازاريابي ديجيتال است كه در زير بخشي از آن آمده است:


 

تحليل وضعيت براي موفقيت آينده حياتي است

 

شايد بزرگترين كتاب بازاريابي تاريخ و تحقيقات بازار در حدود دو هزار سال پيش نوشته شد كه يك استراتژيست نظامي چيني، سان تزو، كتاب هنر جنگ را نوشت. او از بازاريابان ارشد نسخه اي از اين كتاب را در كتابخانه خود دارند. اين كتابا مديران روشنفكر بازاريابي به مطالعه اي كلاسيك تبديل شده است. جالب است بدان اين كتاب، براي رسيدن به هدف، آخرين گزينه مقابله مستقيم يا جنگ در نظر گرفته و بهترين استراتژي نظامي براي پيروزي، نبرد بدون خونريزي و با استفاده از هوش معرف شده است.

 

سان تزو تأكيد مي كند كه چرا تحليل وضعيت بايد به طور جامع و همه جانبه انجام گيرد. گزيده اي از اين كتاب را در ادامه مي خوانيد:آنهايي پيروز مي شوند كه پيش از هر نبرد، عوامل بسياري را در مقر فرماندهي خود تحليل ميكنند.آنهايي شكست مي خورند كه پيش از شروع نبرد، عوامل اندكي را در مقر فرماندهي خود تحليل مي كنند.

 

محاسبه و تحليل بيشتر، پيروزي به ارمغان مي آورد. محاسبه كمتر باعث شكست مي شود. بايد بيشترين محاسبات انجام شود يا نبايد هيچ محاسبه اي در كار باشد. با مشاهده محاسبات مي توان موفقيت يا شكست و جايگاه برند را تشخيص داد.

 

محاسبات و تحليل ها بيشتر يك امر ضروري قلمداد مي شوند، چون تصميم گيري را در آينده ساده تر مي كنند. زماني كه مشتريان، رقيبان، شايستگي ها و منابع خود را به خوبي ترندهاي بازار بشناسيد، تصميم گيري درباره اتخاذ استراتژي و تاكتيك ها بسيار ساده تر مي شود. به همين دليل است كه نيمي از برنامه تان بايد وقف تحليل وضعيت شود. اجباري نيست كه آن را در بطن طرح خود قرار دهيد. مي توانيد بخش بسياري از آن را در پيوست كرن كنيد، اما اگر بخواهيد موفق شويد، اين تحليل بازار بايد با جزئيات تمام انجام گيرد؛ ازاين رو تقريب نيمي از اين كتاب به تحليل وضعيت اختصاص يافته است.

 

طبيعتا اولين سالي كه تحليل را انجام مي دهيد، حتما ذهنتان درگير خواهد شد. اما به مرور زمان هرچه منابعي بهتر، مرتبط تر و البته رايگان براي اطلاعات پيدا كنيد، تحليل ساده تر ميشود و اطلاعات موثق قوي تر مي شود و درنتيجه تصميماتي عاقلانه تر و بر پايه اطلاعات خود خواهيد گرفت كه در نهايت باعث تقويت ترافيك سايت خواهد شد.

 

 

براي تهيه اين كتاب به انتشارات برآيند مراجعه كنيد.

 

برند خود را با شبكه‌هاي مجازي كنترل كنيد!

۶ بازديد

كتاب ساستك كتابيست خواندني كه در زير بخشي از آن آمده است:

 

آيا شبكه هاي اجتماعي شما تحت كنترل هستند و هميشه برند شما را بهبود مي‌بخشند؟

 

بخش اخرساستك را به كنترل اختصاص داده‌ايم؛ ولي ارزش دارد اشاره كن راهبردهاي شبكه هاي اجتماعي - در اين موضوع راهبردهاي روابط عمومي اشتباهات رخ مي دهد. مدير ارشد بايد از هر پوشش خبري نامطلوب پرهيز كند.حتي اگر درباره پرسنال برند باشد.

 

امروزه تقريبا هركسي به مدد شبكه هاي اجتماعي يك شهروند خبرنگار» محسوب مي شود توجه به اين نكته مهم است، چون نظري اتفاقي و برداشت شده توسط شخصي با تلفن همراه، ممكن است عاملي براي شرمساري دائم باشد.مخصوصا اگر سئو هم بدانند.

 

همان طور كه د كارول مي گويد: «ديگر هيچ چيزي به معناي محرمانه وجود ندارد. » من درباره اتفاقات سابق منچستريونايتد صحبت نمي كنم كه در آن توئيت هاي غيرمسئولانه ريو فرديناند (دفاع آخر سابق تيم كويينز پارك رنجرز و منچستريونايتد در ليگ برتر) تيم را به حاشيه كشاند تا جريمه خيلي سنگين و تعليق از سه بازي را به همراه داشته باشد؛ درباره رئيس هيئت مديره VW (فولكس واگن) صحبت مي كنم كه در محدوده دوربين هاي فيلم برداري نظرات سنجيده اي را بيان نمي كند.

براي دانستن همه داستان، ويدئوي صفحه بعد را مشاهده كنيد.

نبود بازاريابي داخلي (آموزش براي همه كاركنان) = عدم كنترل! آموزش كاركنان و صدور راهبردهاي شبكه هاي اجتماعي نه تنها ريسك اشتباهات بزرگ را كاهش ميدهد، بلكه در انتشار محتواي بازاريابي و اعلاميه هاي خود به شما كمك مي كند؛ چون اگر كاركنانتان آن را مناسب قلمداد كنند، مي توانند در شبكه اجتماعي خودشان به گسترش محتواي شما كمك كنند. چك ليست شبكه هاي اجتماعي را در فصل «اقدامات» مطالعه كنيد. و ببينيد كه چگونه احتمال دارد، كارمندان شما محتوايتان را دوست داشته باشند و به اشتراك بگذارند.

 

داستاني فاجعه بار از شبكه هاي اجتماعي در سال ۲۰۱۱ و در نمايشگاه وسايل نقليه فرانكفورت، از رئيس هيئت مديره فولكس واگن مارتين وينتركورن، از بازاريابي ديجيتال منتشر شد كه سرافكندگي اين شركت ماشين سازي را به همراه داشت.

او در اين مصاحبه، در حال ارائه توضيحاتي در تاييد مدل (۳۰۱) شره هيونداي بود و همچنين به اثر نامطلوب فرمان تنظيم پذير اين مدل اشاره مي برد در همين حين، همان طور كه وي با رئيس بخش طراحي خود صحبت مي كرد شرم اوري را بيان كرد؛ گفت وگوها به راحتي ضبط شد و ويدئويي مستند را براي مديريت محتوا ايجاد كرد.

 

براي ادامه مطلب و تهيه اين كتاب به سايت انتشارت برآيند مراجعه كنيد.

به سوي برند شدن

۲ بازديد

به سوي برند شدن، خود به خود ظاهرم

راه مي شود. در اين صورت، قطعا متوجه مي شويد كه چه چيزي

بايد بگوييد، كجا بايد آن را بگوييد و چه كسي به آن اهميت خواهد داد.

هندلي، نويسنده و سخنران توانا و بنيانگذار مؤسسة متخصصان بازاريابي، تكميل جمله «تنها من...» را يافتن زمينه منحصر به فرد مي داند. او مي گويد:

به ويژگي منحصربه فرد خود (هر آنچه هست) متعهد باشيد. آن را به خوبي بياموزيد و به آن اتكا كنيد. در آن غرق شويد. آن را به تمام فكروذكر خود تبديل كنيد. با اين حال بدانيد كه اين كافي نيست. هرچه بيشتر بر آن مسلط مي شويد، مي فهميد كه هنوز چيزي نمي دانيد. اين ممكن است كمي ناگوار باشد؛ اما بايد بدانيد كه اين چالش،

خود واقعي شما را مي سازد. بياييد ببينيم چطور مي توان اين مفهوم را به كار گرفت، يكي از مراجعه كنندگانم با بحراني جدي در كسب و كارش روبه رو شده بود. او سال ها به عنوان فردي برند و خبره، در خصوص مراحل اداري امور مربوط به بيمه، به پزشكان مشاوره مي داد. پس از مدتي، به علت تغيير قوانين اداري، اعلام شد كه اين شغل بايد حذف شود. اعتبار و كسب و كار ده ساله او در حال نابودي بود.

از او پرسيدم كه كدام ويژگي شغلش را خيلي دوست دارد و چگونه وارد اين كسب و كار شده است، آن خانم جواب داد: «هنگامي كه جوان بودم، به سبب اوضاع دشوار و پيچيده اي كه از لحاظ پزشكي داشتم، نزديك بود بميرم. تنها علت زنده ماندنم كمك پزشكاني بود كه مرا معالجه كردند. براي همين، بايد جبران كنم. مي خواهم تا آنجا كه مي توانم، به آنها كمك كنم. » او در حالي كه خيلي احساساتي شده بود، ادامه داد: «از اينكه مي بينم پزشكان با وجود مشغله فراوان مجبورند به جاي پرداختن به بيماران، وقت زيادي را صرف كاغذبازي و امور اداري كنند، عصباني مي شوم. مي خواهم به آنها كمك كنم كه فقط به كار اصلي شان بپردازند. »

من اين طور گفتم: «بله، خودش است! اين، پاسخ تو به جمله «تنها من...» است. در واقع

تو تنها به امور مربوط به بيمه نمي پردازي؛ بلكه مي خواهي پزشكان فقط پزشك باشند. اين، استعداد تو و خدمتي است كه به جامعه ات مي كني. آيا در اين زمينه كارهاي ديگري هستند كه بتواني انجام دهي و به پزشكان در انجام امور اداري كمك كني؟» او پاسخ داد: «بله، كارهاي خيلي زيادي وجود دارد كه مي توانم از عهده اش بربيايم. بله، حتما مي توانم. »

در طول هفته هاي بعد، او با استفاده از شبكه گسترده ارتباطاتش با پزشكان قرارهاي ملاقاتي با آنها گذاشت و فرصت هاي جديدي را براي كسب وكارش پيدا كرد. يك ماه بعد ايميلي محبت آميز از او به دستم رسيد كه به من مي گفت توانسته با بازتعريف دقيق تري از جمله «تنها من... » و نيز برندشدن به عنوان فردي كه به پزشكان كمك مي كند.

با اين مطلب ميخوام شما رو به خريد كتاب هنر برند شدن ترغيب كنم

 

 

فروشنده اي برتر در eBay

۲ بازديد

فروشنده اي برتر در eBay بودم و نيز كمپين هايي را براي يك دانشگاه، يك هنرمندان به راه مي انداختم. اما هميشه در پشت صحنه و در سايه نام ديگران قر حدود يك سال پيش دچار افسردگي شدم. با اينكه هميشه رؤيايي براي خود داشتم در رؤياي ديگران زندگي مي كردم، برنامه هايي در قلب و ذهن خود داشتم كه درع فراموششان مي كردم و با گذشت زمان كم رنگ و كمرنگ تر مي شدند. مهم نبود كه جق داشتم يا چقدر در موفقيت ديگران س هيم بودم، من كماكان در سايه ديگران زندگي ميك احساس محدوديت مي كردم و مي دانستم اگر بخواهم تمام استعدادهايم را شكوفا كنم، بايد سايه ديگران خارج شوم، تنها به خودم تكيه كنم و شناخته شوم. البته خارج شدن از اين وضعيت تصميم چندان ساده اي نبود. كار كردن پدر زير سايه ديگران و تبليغات براي ديگران برايم بسيار راحت بود؛ اما دريافتم براي تحقق رؤياهايم بايد از اين راحتي دست بكشم.» 

در اين دنياي پرآشوب، تنها دو دارايي واقعي داريد: تحصيلاتتان و برندبودنتان. احتمال اينكه تا پنج سال آينده وضعيت شغلي تان تغيير كند، چقدر است؟ اگر در زمينه كار و كسب معروف نباشيد، بايد مانند ديگران براي دستيابي به شغلي جديد رقابت كنيد. اما اگر برند باشيد، از صريني پايدار برخورداريد كه در واقع تنها مزيت لازم براي غلبه بر چنين اوضاع سختي است.

آيا به اندازه كافي مصمميد كه مثل لري به آنچه مي خواهيد، دست يابيد؟ اميدوارم همين طور باشد. اما اكنون در دوران شگفت انگيزي زندگي مي كنيم كه هركسي فرصت معروف شدن را دارد وقت آن است كه اين فرصت را مغتنم بشماريم، مثل آنتونيو سنتينو. آيا هر كسي مي تواند خود را به برند تبديل كند؟ آنتويو سستيو افسر پرافتخار نيروي دريايي آمريكايي بود كه با بيش از پنج سال سابقه خدمت،

بعد از جنگ عراق به وطن بازگشت. در آن زمان، دريافت كه هيچ يك از مهارت هاي لازم براي ورود به بازار كار را ندارد. او حتي نمي توانست تايپ كند؛ اما امروز او با برخي از سايت هاي شناخته شده مد مردانه كار مي كند. اين نويسنده و سخنران پرطرفدار و ستاره يوتيوب، يك سبك مل بين المللي دارد در ادامه، نحوه پيشرفت خيره كننده آنتونيو را از زبان خودش مي شنويم: من در يك پاركينگ گردوغبار گرفته مخصوص تريليها در غرب تگزاس به دنيا آمده. كودكي ام بسيار عادي سپري شد، در جواني به نيروي دريايي ملحق شدم وقتي براي اولين بار يونيفرم نيروي دريايي را پوشيدم، احساس متفاوت بود احساس خوشايندي كه هيچ گاه پيش از اين نداشتم، برايم جالب بود كه چطي ظاهر جديدم مي توانست نگرش و اعتماد به نفسم را عوض كند پس از اتمام خدمتم، مي خواستم با نامزدم ازدواج كنم. 

اين مطلب بخشي از هنر برند شدن برآيند هست